طریق فرزانگی

«در میان میدان مین و در آن ظلمات شب، غرق در خون، پیکر مجروح یکی از بچه ها را دیدم که دارد با خود حرف می زند. در آن گرماگرم نبرد کنجکاو شدم که این صدای ناله و زمزمه چیست؟ سینه خیز کنارش توقف کردم. داشت میگفت: یا رب قو علی خدمتک جوارحی! قو علی خدمتک جوارحی ... .»

آری ما که نمی گوییم قو علی خدمتک جوارحی، اقلا باید هر لحظه بر لحظه های بی یاد او، باید بگوییم استغفرالله ربی و اتوب الیه.

ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟