روضه الحسین علیه السلام - به یاد شهید ابراهیم هادی رضوان الله علیه
روضه الحسین علیه السلام - به یاد شهید ابراهیم هادی رضوان الله علیه

روضه الحسین علیه السلام - به یاد شهید ابراهیم هادی رضوان الله علیه

بر آستان جانان (مشهد مقدس)

در خیمه ی حرم که فرود می آیی چه رایحه ی دلنشینی تو را مسحور خود می کند.
بر در این آستان خوب و بد همه جمع اند. همه در کنار هم می نشینند. همه نجوا دارند و همه رازها و غم های ناگفته اشان را با امام در میان می گذارند. امام همه آنها را می شناسد. رازو دردهایشان را و حاجاتشان را اگر داشته باشند می داند. شاید سکوت و تماشا و جاری اشک بر آستان سلطان بهترین باشد. مثل آن پیر ژنده پوش که از کنار حرم رد می شد اندکی توقف کرد و نگاهش را به سمت حرم چرخاند و سپس سر به زیر انداخت و راهش را ادامه داد.
سالها پیش که مشرف به حرم امام رضا علیه السلام می شدم سیدی معمم و سالخورده با چشمانی کم سو را می دیدم که رو به ضریح حضرتش ایستاده و زیارت نامه می خواند. با هر سلام مدتی طولانی گریه می کرد. سالها کارم این بود که در تشرف به مشهد بعد از هر نماز صبح به تماشای او می رفتم. از سلام هایش لذت می بردم گویی که امام را میبینند و سلامشان می دهند. سالهاست که دیگر همان جا او را نمی بینم ولی برای خاطره سلامش همان جا می روم.
سلام بر امام و نجوا با حضرتش از مقوله لفظ نیست و زیارت خواندن صورت ظاهری است بر سلام درون که باید از طهارت و پاکی دل صادر شود. اگر فکر انسان نورانیت نداشته باشد و آثار گناه بر صفحه دل جولان دهد سلام را جز اثر محدود لفظی چیزی نخواهد بود. سلام بی جان که سلام نیست برادر جان. جان راز و نیاز و نجوی با کعبه ی دل، پاکی است. ما جاروب نکرده ایم این خانه ی دل را و سلاممان سر و ته ندارد. یاد آن پیر فراموش مباد که با نگاهی و بی تکلف سلامی داد به وسعت کهکشانها و آرام و بی صدا عبور کرد که دیده نشود. او همه ی وجودش سلام بود و حاجتی به لفظ نبود. رضوان خدا بر پاکان.
مولا جان ما هم در این راهیم که خوبان طی کردند منتها ابن السبیل هستیم و درمانده ...